پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو وُ، حالِ پُر از، احساسِ مبهم؛تمامِ لحظه هایت، غرقِ ماتم؛عسل بانو! چه طعمی دارد این عشق؛که با دل می چشی، آن را، دمادم؟!زهرا حکیمی بافقی،کتاب دل گویه های بانوی احساس...
تو و حالِ پُر از، احساسِ مبهم؛تمامِ لحظه هایت غرقِ ماتم؛عسل بانو! چه طعمی دارد این عشق؛که با دل می چشی آن را دمادم!شاعر: زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس....
لبت از جنس شهد ِ پرتقال استشراب بوسه ات نم نم حلال استبه زندانم کشد وقتی ببینمترنج گونه هایت را که چال استتو وقتی با رقیبم جور باشیدلم در ورطه ی جنگ وجدال استتو ای لیلاترین لیلای شعرمنمیدانی که مجنون راچه حال استزدم دوش از کتاب خواجه فالیجواب آمد که آمالت محال استگذارد پا به صحرای هلاکتهرآنکس در پی صید غزال استعسل بانو بیا هم خانه باشیمبنای همدلی عشق و وصال استعلی قیصری...
دلم تنهایی اش را قاب کردهدوچشمش را دروغی خواب کردهعسل بانو خبر دارید یک مرددلش را بهرتان بی تاب کرده؟...
رفتی اما یک نفس چشم انتظارت نیستمتا ابد هم بر نگردی بی قرارت نیستممی دهم تن را به زیر تیغ تهمت ها ولیدیگر آن حلاج مست سر به دارت نیستمآنقَدَر بر من ستم کردی که در تنهایی امبارها گویم چه بهتر در کنارت نیستممیزنم در خلوتم پیوسته بر سیم سکوتتا بفهمی نغمه در آهنگ تارت نیستمزهر ِ مارم باد اگر دل را ببندم بر لبتگر شراب کهنه هم باشی خمارت نیستممن کویری زاده یِ خونین دلِ تفتیده امچشمه ی شیرین ِ آب خوشگوارت نیستمدر حقی...
عسل بانو، هنوزم پیش ماییاگرچه دست تو، تو دست من نیستهنوز هم با توأم تا آخرین شعرنگو وقتی واسه عاشق شدن نیستحالا هر جا که هستی باورم کنبدون با یاد تو تنها ترینمهنوزم زیر رگبار ترانه، کنار خاطرات تو میشینم...عسل بانو، عسل گیسو، عسل چشم،منو یاد خودم بنداز دوبارهبذار از ابر سنگین نگاهمبازم بارون دلتنگی بباره...تو رفتی بی من امّا من دوبارهدارم از تو برای تو می خونمسکوت لحظه های تلخ رو بشکنن...
ولنتاینت مبارک عسل بانو...