پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کسی را پیدا کنید که رگ خوابتان را بداند.چنان بلدتان باشد که...وقتی شاد هستید بداند در آن لحظه، چه اتفاقی برای دل تان افتاده که شاد شده اید.وقتی که غم جهان تان را در نوردید؛ با یک نگاه به چشمانتان تا ته بغض گلویتان را بخواند و با یک جمله نقطه بر ناراحتی هایتان بگذارد.وگرنه که دورت بگردم و دوستت دارم های آبکی را همه بلدند؛ دنبال کسی باشید که احوالتان را بلد باشد.کلام آخر اینکه...عشق در اوج سادگی بسیار پیچیده است، کسی را پیدا کنید که در...
تکه ای در وجود من است کهبجز تو به هیچ کس تعلق نداردتکه ای که...سرزمین پهناوری در درون من استژرف ترین چاه محبت وجود من استو آبادتربن آبادی اقلیم من استهمای منتمام من، همان تکه ای است کهبه تو تعلق دارد...
این بار میخواهم از آرزوهایم بگویمآرزوهایی که یک عمر بی رحمانه سرکوبشان کردم،من از آدم ها به خود پناه آوردم و ترجیح دادم آرزوهایم را در صندوقچه دلم پنهان کنم تا شاید کسی،روزی،آن ها را درک کند ...۲۱ سال گذشت!اما هیچکس نیامد یا بهتر بگویم هیچکس نفهمید که من و این آرزوها چقدر متفاوت و یا چقدر جذاب هستیم؛من هم چاره ای بجز صبر کردن نداشتم.یک شب تمام این آرزوها را از صندوقچه در آوردم،کمی به آن ها نگاه کردم و با ناامیدی تمام خواستم دفنشان کنم به...
می خواهم با تو عاشق باشمدر نگاهت پی قدحی شراب ناب باشماز عطر نیلوفرانه گیسوانت در دریای دلم سرشار باشممعشوق عاشقانه خیابان های این شهر بی عشق باشمطعم شیرین عشق در لب هایت باشمایهام غزل های عاشقانه ات باشمهمای جان منمیخواهم زمینم را با جسم و آسمانم را با روح تو تقسیم کرده باشم...
برای عاشق شدن و عاشقی کردن نیازی به کافه های گرون قیمت و دور دور با ماشینای گرون قیمت تر تو خیابونای بالا شهر نیست،بلکه با یه شاخه گل و پیاده روی تو خیابونای این شهر و نهایتش خوردن یک لیوان هویج بستنی میشود سر و ته عاشقی را به هم گره زدپس اگر عشقتان به خرج و دور دور و کافه های گرون قیمت کشید مطمیٔن باشید که این عشق صرفا تا دم در همون کافه هستش و از اون جا بیرون نمیره!خلاصه که مراقب عشق هاتون باشید عشق اصلا چیز پیچیده و عجیب غریبی نیست...
تن به دریا می دهماگر تو در عمق این دریا باشیجنون را به آغوش میکشماگر مجنون،محبوب تو باشدشراب صد ساله میشومتا که مست کننده دل بیقرار تو باشمهمای جانان منتا وقتی که زنده باشمتمام زندگیم را با یک اشارهبه قهوه چشمان تو می بخشم...
باید یکی باشد که در اوج ناامیدی و غفلت برایت زندگی را معنا کند...کسی که عاشقانه در پی رام کردن اسب سرکش بیقراری هایت باشدکسی که بلدت باشد،بداند قلبت کجای بدنت قرار دارد و خودش را در آن،جا دهد...عشق نه چیز عجیب و غریبی است و نه ترسناک؛این ما هستیم که با درگیر کردن ذهنمان سایه شک و بی اعتمادی را در دل خودمان انداخته ایم.یکی از مهم ترین چیز هایی که باعث نابودی عشق در جامعه ما شده است عدم آگاهی و فرهنگ نسبت به استفاده از تکنولوژی است.درگیر ...