سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
حین تذوق الفراشة طعم التحلیق بحریةحین تعرف نشوة تحریک أجنحتها فی الفضاءلا یعود بوسع أحد إعادتها إلى شرنقتهاو لا إقناعها بأن حالها کدودة أفضل.آن گاه که پروانه طعم پرواز آزادانه را می چشدآن گاه که سرمستی تکان دادن بال هایش را در هوا درمی یابددیگر کسی را یارای آن نباشد که به پیله بازش گرداندیا قانعش دارد که کرم بودنش برتر است.غادة السمانطیبه حسین زاده...
به گمانم، ما موسیقی و عطر را اصلاً برای این دوست داریم که فضاهای قبلی زندگی مان را تداعی می کنند. این هم راهی است برای این که با مرگِ لحظه بجنگیم و آن را به زندگی بازگردانیم و سایه ها و بازتاب هایش را زنده کنیم، هرچند موقت....
به من بیاموزچگونه عطر به گل سرخش باز می گرددتا من به تو بازگردم ..مادربه من بیاموزچگونه خاکستر، دوباره اخگر می شودو رودخانه، سرچشمهو آذرخش ها، ابرو چگونه برگ های پاییز دوباره به شاخه هاباز می گرددتا من به تو بازگردم مادر ... غاده السمان...
محبوبِ من!_پایبندِ_من_باش_چون_اندوه_......
من رعد آسا فریاد می زنمدوستت دارم......
. این که با تو باشم و با من باشیو با هم نباشیمجدایی همین استاین که یک خانه ما را در بر گیرداما یک ستاره ما را در خود جا ندهدجدایی همین استاین که قلبم اتاقی باشدخاموش کنندهی صداها با دیوارهای مضاعفو تو آن را به چشم نبینیجدایی همین استاین که در درون جسمتتو را جستجو کنمو آوایت را در درون سخنانتجستجو کنموضربان نبضت را در میان دستتجستجو کنمجدایی همین است........
در سرزمین من خار نکارشاید فردا پا برهنه به دیدارم بیایی!...
هنوز دوستت می دارمعلیرغم هرچه هستچون در سواحل تو آموختمچگونه از میان صدفی مهتاب را بنوشم ......