پنجشنبه , ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
تنها تو را،،، تنها تو را، باید بغل کردجان را رها، از هر خداوند بدل کردوقتی تمام واژه ها، بوی تو دارندباید جنون شهر را هم، محتمل کردباید که از هر کوچه ی شهر تو کوچیدباید که بحران تو را اینگونه حل کردپیغمبری هم چون تو را، دنیا ندیدهدین تو را، باید فقط، باید عمل کردهر بار شعری از لب و چشمت نوشتمبا طعنه میگویند؛در شعرش عسل کردباید تو را، جغرافیای ناز نامیدتوصیف تو، شهر مرا هم مبتذل کردوصف تو، روحی تازه را، در شعر ...
ناز لب های تو دارد شهد فروردین عشق!...
چشمان تو بازارچه ی نازفروشی است...یک عالمه دل پیش تو سرگرم خرید است...
روی دیوارای سنگی بنویسرو گلای توت فرنگی بنویسخودتو درشت و زیبا بنویسمنو عاشق منو تنها بنویسروی نغمه های بارون بنویسبا غم لیلی و مجنون بنویسروی شفافی چشمه بنویسبا هزار ناز و کرشمه بنویسبا شروع یه نت دو بنویسمنو خط بزن فقط تو بنویس...
تو ناز مے کنےو چال گونه هاےتاز شعرهاے من زیباتر مے شوند....
.نازت خریدن... دارد ای دردانه معشوق...
چه میکند این عشق...تو را آرامدر دل صدا می زنم؛شمعدانی ناز می کنداطلسی لبخند می زندرویا بافته میشود!و تو میرسی از خیابانی کهبه سمت آغوشم یک طرفه است!️...
سرو جانم به فدایت ڪه چنین ناز سرشتی......
دخترم ناز نما ناز توخریدن داردیاس من خنده بزن خنده شنیدن داردگل من تا که توانی به جهان عشق بورزعشوه وعاشقی این گل بی خار چه دیدن دارددخترخوشگل بابا سخن از یاس بگوعجب از بوی خوشش لذت بوییدن داردسال نو أمده و سال نکو درپیش استبهر بابا دختری میل پریدن دارد...
چون شب برسد با تو که آرام بگیرمهی ناز کنم ...بوسه بخواهمدو، سه، صد، کام بگیرم. !️️️...
ناز تو را نیاز من، چشم مرا جمال تو... ️️️...
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم... به غرور و ناز گفتی تو مگر هنوز هستی...!!؟!...
ناز کن، ناز، که نازت به جهان می ارزد ️️️...
تو ناز میکنی و پس از آن تمامِ شهربا منْ،سَرِ خریدن آن چانه می زنند......
ناز را می کشیم،آه را می کشیمانتظار را می کشیم،درد را می کشیمپس چرا بعد اینهمه سال نتوانسته ایمدست بکشیم ازهر آنچه آزارمان میدهد...!؟...
خداوند ناز خود را در دختر تجلى کرد اى نازترین ناز خدا روزت مبارک....
خوشا آن شب ها که که تا آغوش من پرواز می کردیبرایت شعر می خواندم ، برایم ناز می کردی ....
زنشعر استفروغ استپروین استناز کردنشراه رفتنش! خندیدنشحتی اشکی که به دروغ میریزدبی ادعا شعر است...!وای که اگر عاشق هم باشد...️️️️...
خوش آن شب ها که تا آغوش من پرواز می کردیبرایت شعر می خواندم، برایم ناز می کردی...
زن یعنی عشق یعنی ناز......
عشق شعبه ی دیگری نداردبه جز چشم های توکه راه به راه برایم ناز می فروشی و دلم را می بَری️️️...
ناز را می کشیم آه را می کشیم انتظار را می کشیم فریاد را می کشیمدرد را می کشیم ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم...
تو ناز کن من تمنا ،تو دلبری کن ،من تماشا️️️️...
من به دنبال خدایی، هستم که مرا با همه دیوانگی ام ناز کند...
فکر کن اگر خدا مرده بودچه بی انتهاجهان و مردمانش بی سرانجام ؛ شبیه مسافران قطاری که لوکوموتیورانش مرده است و مسافران بیخیال دارند به فکر فردا باهم دنیا را با خنده هاشان لبریز می کنندمی دانی عزیز ! تنهایی آدم آنقدر بزرگ است فقط فکر به وجود خالقی بی همتا آن را پر می کند و خواستن از معبودی که حتا نبخشد هم چون می توانیم از او بخواهیم کیف می کنیم و ما رابس استوای چه ترسناک می شد شوکت این کهکشان و این همه حقارت ما اگر یکی در ما نبود که دلمان به...
آقایی من زندگی منه...عاشق خانومی گفتناشمعاشق وقتی ام که عصبی میشم نازمو میکشهعاشق اون چشماشمکه همه ی دنیای منه...زندگیمه ...نفسمه...بودنش برام همه چیزه/ تسکین قلب نا آروممهدوستت دارم آقای جونم......
مردها هم ناز دارند....اگر زن بودن را بلد باشی باید نازش را بکشی!!!سرش را بگذاری روی پاهایت....به حرف دلش گوش کنیمردی که تکیهگاه توست؛گاهی نیازمند تکیه دادن دارد..!...
دلبرا / یک بوسه دادیاینقدر نازت ز چیست؟گر پشیمان گشته ایبگذار در جایش نهم...!...
با توگل می دهم و ناز بهار را نمی کشم...
من عشق میکنم اون شبی که حرف میکشم ازت تو ناز میکنی و منم ناز میکشم همش...
همه تو ی خواب ناز و منم به فکر چشمای ناز اون......
هیچ وقت برای یه دختر ناز نکنید؛دخترا فقط ناز کردنو بلدن، ناز کشیدنو بلد نیستن...
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم......
آه این کیست که در می کوبد؟همسر امشب من می آیدوای ای غم ز دلم دست بکشکاین زمان شادی او می باید!لب من - ای لب نیرنگ فروش -بر غمم پرده یی از راز بکش !تا مرا چند درم بیش دهندخنده کن ، بوسه بزن ، ناز بکش !...
تو چه می دانی که پس هر نگه ساده ی منچه جنونی،چه نیازی،چه غمی ست؟یا نگاه تو که پر عصمت و نازبر من افتد، چه عذاب و ستمی ست...
چه کرده ایی تو با دلم.......! که نازِ تو ... نیازِ ماست!!...
چه کرده ایی تو با دلم..! که نازِ تو ..... نیازِ ماست!!...
حتی پیکاسو هم نمیتواند ناز تو را بکشد!...