شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
عطر عجیب نرگست،پیچیده در تنهاییم در بهمن آغوش من ،حس بهارانی بیا...
آغوش من دروازه های تخت جمشید استمی خواستم تو پادشاه کشورم باشی آتش کشیدی پایتخت شور و شعرم راافسوس که می خواستی اسکندرم باشی این روزها حتی شبیه سایه ات هم نیستمردی که یک شب بهترین تعبیر خوابم بود مردی که با آن جذبه چشم رضاخانی شیک روز تنها علت کشف حجابم بود در بازوانت قتلگاه کوچکی داریلبخند غارت می کند آن اخم تاتاری ت بر باد دادی سرزمین اعتمادم رابا ترکمانچای خیانت های قاجاری ت در شهرهای مرزی پیراهنم جنگ استج...
مرز ها را بسته ام احساس امنیت کنیبا خیال راحت از آغوش من لذت ببر...
آهوی منکجای تنت از شب بازمانده استکه راه را گم کرده ای؟آغوش مندیگر انسان نیستو تو می توانی از خطوط تنمخانه ات را پیدا کنیو به جای در، حرف بزنی...
.بیا نگارابیا در آغوشِ من.....
آغوش منشهری است آرامکه فقط ️ تو ️ شهروند درجه یک آن هستی️️️...
آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیداررویای قشنگیست اما شدنی نیست...
خوشا آن شب ها که که تا آغوش من پرواز می کردیبرایت شعر می خواندم ، برایم ناز می کردی ....
او که در آغوش من می گفت دنیای_منیترک_دنیا کرد و من در کار دنیا مانده ام...
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دارمستی ات با بغلت هر دو گناهش با من...
غم انگیزترین نقطه دنیا آغوش من است ...وقتی بی اندازه جای تو در آن خالیست !️️️...
آغوش من، فرودگاهفرودهایِ اضطراریِ توست! ️️️...
مرغ عشق منی وجای تو ،️آغوش من است...!...
آغوش من، فرودگاهفرودهایِ اضطراریِ توست!️️️...
هیچ می دانی ؟تا تو در آغوش من گل نکنیاین بهار، بهار نمی شود …...
من از تمامِ صبحهایمفقط همانی را به یاد دارم کهتو در آغوشِ من لبخند میزدیو گرنه باقی طلوعها همگی شباند بی تو ......
یک روز خسته از راه مى رسىو جز آغوش منبرایت پناهى نیست ......
تو بیا ...مست در آغوش من ودل خوش دار ...مستیَ ت با بغلتهر دو گناهش با من ...!!️️️️ ...