پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هیچ وقت ؛در هیچ زمانی، هیچ جایی ازهیچ کسی انتظار نداشته باشید...!...
دلبرجان:بیادوباره شروع کنیم و از ایندوباره ها بسازیم !دوباره بگوییم !دوباره ازتَهِ دل بخندیم !دوباره کمی لَجبازی کودکانه کنیم و کمی غُر بزنیم!دلبرجان:بیامثل قبل ، برویم روی بالکنِ خانه ی چوبی ِ دیدا جان ،زیر نوازش طلایی رنگ آفتاب کنار ِ گلدان های شمعدانی رنگارنگ،به مُتکایِ قرمز مخملی ،لَم بدهیم وزُل بزنیم به این همه زیبایی و از آرزوهای قشنگمان حرف بزنیم !یامثلایک کودک ِ سه ساله شَویم ودوباره با بوی نانِ داغِ مارجان ذوق کنی...
تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقتغیر از تو من به هیچ کس انگار هیچ وقت...-اینجا دلم برای تو هی شور می زنداز خود مواظبت کن و نگذار هیچ وقت...-اخبار گفت شهر شما امن و راحت استمن باورم نمی شود، اخبار هیچ وقت...-حیفند روزهای جوانی، نمی شونداین روزها دو مرتبه تکرار هیچ وقتمن نیستم بیا و فراموش کن مراکی بوده ام برات سزاوار؟... هیچ وقت!-بگذار من شکسته شوم تو صبور باشجوری بمان همیشه که انگار هیچ وقت......
هیچوقتنذارکسیبهعنوانیهگزینهبهتنگاهکنه!یاهمینالان«آره»یابرایهمیشه«نه»......
اگه دوستت داشت نمیرفتهیچ وقت این جمله رو به کسی که باخته نگید.......
تو تنها دارایی با ارزش منی تو این هیاهوی زندگیبودنت برام آرامش محضهاونقدر دوستت دارم که برای داشتنت از همه دنیا دست میکشم زندگیم کاش بدونی عشق تو تنها دلیل زندگیمه من بدون تو هیچوقت نتونستم ،هیچ وقت نمیتونم ......
هیچ وقتبرنگردید به آدمهایی کهبودنتان را انتخاب نکردندو رفتند...!...
شهامت می خواهد دوست داشتن کسی که هیچ وقتهیچ زمانسهم تو نخواهد شد...
یا برو یا بمان...میدانی؟وقتی قبل از برگشتن، فعل رفتنی در کار باشد؛محبت خراب میشود، محبت ویران میشود...محبت هیچ میشود.. باور کن!یا برو یا بمان...اما اگر رفتی، هیچ وقت برنگرد، هیچ وقت......