زنده ام تا در تنم هرم نفس های تو هست مرگ می داند: فقط باید تو را از من گرفت
من را نگاه کن که دلم شعله ور شود بگذار در من این هیجان بیشتر شود قلبم هنوز زیر غزل لرزه های توست بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود من سعدی ام اگر تو گلستان من شوی من مولوی، سماع تو برپا اگر شود من حافظم اگر تو...
تا تو نقاش دلِ تنگ منی، دقت کن! برگ ها را نکنی زرد! دلم می گیرد.
تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت غیر از تو من به هیچ کس انگار هیچ وقت... - اینجا دلم برای تو هی شور می زند از خود مواظبت کن و نگذار هیچ وقت... - اخبار گفت شهر شما امن و راحت است من باورم نمی شود، اخبار...
خبر به دورترین نقطة جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این ؟ که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد چه می کنی ، اگر او را که خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد... رها...
به دست آور دل من را ، چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور ، رها کن مستحب ها را
مردم چه می کنند! که لبخند می زنند؟ غم را نمی شود... که به رویم نیاورم حال مرا مپرس که هنجارها مرا مجبور می کنند بگویم که: بهترم…
چه شد در من؟ نمیدانم فقط دیدم پریشانم فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم...
دلم پُراست ، پر از حسِ جایِ خالیِ تو...!
"شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟"
وقتى از چشم تو افتادم ، دل مستم شکست..
بر درختِ دل،تو باید آشیان کنی
وقتی تو دل خوشی، همه ی شهر دل خوشند! خوش باش؛ هم به جای خودت، هم به جای من...
من و تو اهل بهشتیم اگر چه می گویند جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است !
مردم چه میکنند که لبخند میزنند؟ غم را نمیشود که به رویم نیاورم!
من مرده ام ، در من هوای هیچ کس نیست..
کى عید میرسد که تکانى دهم به خویش؟ هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است
زنده ام تا در تنم...️ هُرم نَفَس های تو هست.
هی فکر می کنم به تو و خیره می شود چشمم به چند نقطه ی ثابت تمٰام روز
غم که می آید در و دیوار شاعر می شود در تو زندانی ترین رفتار شاعر می شود می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی خط کش و نقاله و پرگار ، شاعر می شود تا چه حد این حرفها را می توانی حس کنی حس کنی دارد دلم بسیار...
شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هاشان الفبای دلت معنای نشکن ! را نمی فهمد هزاران بار دیگر هم بگویی دوستت دارم کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد من ابراهیم...
چگونه از تو بگویم که عاشقانه نباشد؟!
تا چه پیش آید برای من نمی دانم هنوز... دوری از تو می شود منجر به خیلی چیزها...!
،فرقی نداشت دیشب و امشب برای من جز آنکه بر نبود تو یک شب اضافه شد...!!