شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
پا بود/پدر.../هر کجا/گم می شد/دست...
یه روزی دست خودمو میگیرم میبرمش یه جایی که هیچکس اذیتش نکنه...
دستت را به من بدهدستهایِ تو با من آشناستبهسانِ پرنده که با بهار ......
دو دستت را به من بسپارکه با آنهادل خود را نگه دارم......
یا دست رفاقت نده و دست نگه دار یا تا ته خط / حرمت این دست نگه دار...
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم...
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دارتا دست خداحافظیاش را بفشارم...