پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هرگز نمی شود که تو را دید و بعد از آنجایی نفس کشید به جز در هوای تو...
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند!امروز عجیب... بی تو می میرم......
یک روز می آییکه من دیگر دچارت نیستماز صبر ویرانم ولیچشم انتظارت نیستم......
خیال نکناگر برای کسی تمام شدیامیدی هست؟!خورشید از آنجا که غروب می کندطلوع نمی کند...!...
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستماز صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم...
من می دانم به کجای قلبت شلیک کرده امتو دیگر خوب نخواهی شد!!!...
هر سال یک بار از لحظه ی مرگمبی تفاوت گذشته امبی آنکه بفهمم یک روزدر چنین لحظهای خواهم مرد.....