پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد...
نه که چشمان تو سرشار محبت باشدمنِ بیچاره ز بیچارگی ام عاشق آنها شده ام !...
بازار قم از نقل لبت رو به کسادیستبیچاره نکن حاج حسین و پسران را.....
هیچ عاشقی بیچاره تر ازعاشقی نیستکه هم گول می خوردهم عشق می دهدهم تنهاست......
نانوا هم جوش شیرین می زند بیچاره فرهاد...
تاکهازجانبِمعشوقهنباشدکششیکوششعاشقبیچارهبهجایینرسد...
تو که نیستیاحساس کودکی را دارمکه موقع یارکِشی؛هیچکس برای بازی انتخابش نکرده!همانقدر مظلومهمانقدرتنهاهمانقدر بیچاره ...
آنقَدَر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شدکاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد ، مرداد هم از شهر رفتاز غمت ، شهریور بیچاره حلق آویز شد...
داره میسوزه دلم واسه خودم آخمن بیچارههنو اسمت میادمیلرزه دلماسم تو چی داره...