پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
لعنتی!با توجهنم هم ،کیف می دهد!...
اگه چند سال زودتر می دیدمتاز گذشته ت دیگه وحشتی نبوداولین عشق تو می شدم اگهاگه این زمان لعنتی نبود...
لعنتی میشه بگیچه حسی داشتیوقتی الکی میگفتی دوستت دارم......
لعنتی چشای زیباتفقط مالِ منهکور بشه کسی که چشمشبه مالِ منه...
دوربین دستش گرفته زندگیّ لعنتیآمده با گریههایم صحنهآرایی کند!...
عاشقم کردیورفتیلعنتیاینرابدان،پیشپایتمیگذاردروزگار،ایندردرا......
بیهوده خروس لعنتی می خواندشب می رود و دوباره شب می آید...
خوابم میاد،ولی نمیرم سمت تخت خواب!اون لعنتی یه تله است…توش از خواب خبری نیست…فقط فکر و خیاله که انتظار آدمو میکشه....