پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خسته اممثل ظهردر میانه مردادمثل دل بریدن و رفتنمثل هر چه بادا باد.....
تو. اردیبهشت منیحالا هی بگوعزیزممیان زمستانیم...!...
دلتنگ اردیبهشت آغوش توام...
مرا غلیظدوست بدار..شبیه سایه پشتپلک هایت......
خورشیدچشم های توست..منظومه رااشتباه چیده اند......
چه خوبکه میان اینهمهدلتنگی و دل آشوبیتو هستیکه هنوزخوب می خندی!...
قسم به عشقکه هیچ به دل نشسته ایز دلنخواهد رفت.....!...
صدفیک شبی...دل ز دریا برید...چون از برکه ای...دوستت دارمشنید.....