یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
اشک هایمگلوله های کوچکی هستندکه به قلبم شلیک کرده ای...
تقدیر، مثل گلوله ، همیشه در راه است !گاهی پنج دقیقه دیر میرسد، گاهی زود ،و بعد مسیر زندگیات عوض میشود ...میتوانستی مرده باشی، و زندهای !...
دوستت دارمشبیه آزادیو می دانمعشق آغاز اندوه است،گلآغاز گلوله......
بخشیدنِ بعضیها مثل یک گلوله دادن بهشه که اون تیری که خطا به سمتت شلیک کرده رو جبران کنه !...
جنگآواز چند گلوله استو رقص جای خالی اتپشت خاکریز تنم...