متن ابوالقاسم کریمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ابوالقاسم کریمی
ملا غضنفر میمیره میره اون دنیا
بهش میگن
ملا ، باید امتحان بدی
100 تا سوال چهار گزینه ای ازت میپرسیم
اگه تو این امتحان قبول شدی
میری بهشت
اگه قبول نشدی میری جهنم
ملا عصبانی میشه
داد و هوار
میگه آخه شماها نگفته بودین اینجا اینجوریه
من این همه...
خان روستا ملا غضنفر رو باغبون میکنه و خودش با کلی خدم و هشم میره مسافرت
بعد از چند مدت میبینن ملا گوشه باغ نشسته داره زار زار اشک میریزه
ازش میپرسن
چرا داری گریه میکنی
ملا با چشمای گریون و گلوی بغض گرفته جواب میده
گلا دارن خشک میشن...
بهار آمد ولی گل را چه سود است
سراپای تن باران کبود است
هوا در شهر آدم های خود خواه
سوار ابر بی افسار دود است
ابوالقاسم کریمی
اگر غم نبود شادی لذتی نداشت
اگر مرگ نبود زندگی معنایی نداشت
اگر جنگ نبود صلح اهمیتی نداشت
از هرج و مرج نبود امنیت دیده نمیشد
اگر دزد نبود بسیاری پلیس نمیشدن
اگر گناه نبود توبه حقیقت نداشت
اگر خدا نبود هیچکس به کفر فکر نمیکرد
اگر دین نبود بی...
تنهاست ، اما ریشه دارد اما سبز است و بسیاری از ما همچون درختی در کویریم
ولی تا کی
غم پیرمان کرده است و در این هوای سرد دلگیر شب زمستانی
حتی جرعه نسیم گرمی نمی وزد
و صبر
آری صبر
زندانیست
که تنها پناهگاه ماست
و ما ناامیدانه
در...
هوا تاریک و من دلتنگ و خسته
غمی سنگین به چشمانم نشسته
اگر قلب شکسته می خری تو
خداوندا دل من هم شکسته
ابوالقاسم کریمی
مپوشان بر دلت پیرآهن شب
مشو سرمایه اهریمن شب
بخند و مهربانی کن به دنیا
بِکَن آغوش خود را از تن شب
روزنوشت
یادت هست؟؟؟
در آخرین دیدار گفتی:فراموشی من ، از اولین اشتباه تو آغاز شد
عزیزم
اشتباه من (دوست داشتن تو بود)
هرگز
تکرارش نمیکنم
ابوالقاسم کریمی
دلنوشته
میدانم
میدانم
مثل من ، تنهایی
بیا کنارم
بیاکنارم بنشین و از تکرار غریبانه اشک هایت سخن بگو
برایم بگوچرا لبخند را فراموش کردی
چرا عشق را به گذشته سپردی
چشم هایت ، آری چشم هایت ، چرا همیشه عزادارند
بیا
بیا کنارم بنشین
و اندوهت را با اندوهم...
میدونی فرق بزرگ بین تبر و درخت چیه؟
تبر رو آدما برای کشتن راحت تر درخت ساختن
اما درخت رو خدا به خاطر زندگی بخشیدن به موجودات زمین آفریده
حالا انتخاب کن
میخوای برده کسی باشی که تبر رو ساخته
یا میخوای بنده خالقی باشی که درخت رو آفریده؟
روزنوشت:ابوالقاسم...
میدونی چرا درخت رو هرس میکنن؟
چون اگه اینکا رو انجام ندن ، پس از مدتی نور به برخی از شاخه ها نمیرسه و این باعث خشکیدگی قسمتی هایی از درخت میشه...
من و تو هم باید یاد بگیریم اخلاق های بدمونو هرس کنیم تا خصوصیات خوبمون فرصت رشد داشته...
میدونستی گرگ خاکستری یکی از عاشق ترین و وفادارترین موجودات ، نسبت به جفت خودشه؟!
به نظرت
اگه آدما شعور درک این موضوع رو داشتن
هیچ وقت به خودشون اجازه میدادن که بگن:فلانی مثل گرگ درندس؟
روزنوشت:ابوالقاسم کریمی
نپوشان بر خودت پیر آهن شب
نشو سرمایه ی اهریمن شب
بخند و مهربانی کن به دنیا
بِکَن آغوش خود را از تن شب
بِکَن آغوش خود را از تن غم
نشو سرمایه ی اهریمن غم
بخند و مهربانی کن به دنیا
نپوشان به خودت پیر آهن غم
دراین شهر کویری یار خسته
کنار باغ پائیزی نشسته
گرفته غم گلوی نازکش را
نمیدانم دلش را کی شکسته
ابوالقاسم کریمی
من آن عودم که می سوزد وجودم
که می سوزد ، همه بود و نبودم
من آن عودم که هم پای محرم
ببارد ابر غم ، از تار و پودم
اسیر منطق خون ریز نادان
درخت و رود و ابر و کوه و باران
به روی شانه ی ، زخمی جنگل
نشسته بوسه ی داغ بیابان
اگه دریاچه را دیدی دوباره
بگو با ماهیان بی ستاره
که در دنیای سبز مردم دشت
دل ناپاک (سَد) جایی نداره
خزان بر باغ افکارم خزیده
تمام تار و پودم را دریده
چرا نقاش تقدیر دو عالم
مرا در حال غم خوردن کشیده؟!
میان سیل غم ها نوحه گر ، من
درون قلب دشمن بی سپر ، من
گلی در باغ عیش و عشوه ها تو
درخت سرو در مشت ِ تبر ، من
به سوی پنجره آواز برخواست
قفس از سینه ی پرواز برخواست
طلوع صبح زندان دیدنی شد
تفنگ از باور سرباز برخواست
زمین , بی سایه و خاموش و تب دار
بشر در مَنجلاب ترس و کشتار
جُنون, پا در رکاب اسب کینه
ببارد, بر تن و روح ِ ستمکار