متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
ارس آرامی
قصهٔ شب های عاشق آخری دارد مگر؟
شب سکوتش انتها و اولی دارد مگر؟
شب هجوم گریه های بی امانِ عاشقی
شب بجز دردِ نهان، آرامشی دارد مگر
ارس آرامی
آدم ها برای رفتنند، بیا کمی آدم نباشیم...
ارس آرامی
خاطراتت در من پا می گیرند راه می روند
می شوند باران به بارانی ترین حالت ممکن
ارس آرامی
من و چای و عطرِ خیالش،
خلوت خاص من است
ارس آرامی
«گاهی از کوچهٔ معشوقهٔ خود می گذرم»
تا که هفت بندِ دلم را به نگاهش ببرد..!!
ارس آرامی
مثل زمستان از تَه اسفند بیزارم
همچون بهار از آخر خرداد می ترسم
من آخرین گرگ جهان را کشته ام اما
گاه از صدای زوزه ای در باد می ترسم
ارس آرامی