متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
یک روز می آیی که من در انتظارت نیستم
تو فکر ماندن می کنی من اهل ماندن نیستم..
ارس آرامی
همه هستند اما چون تویی در من نیست،
ارس آرامی
تعطیل رسمی می کنم امشب برایت شعر را
از بس که باریده غمت بر کوچه های دفترم...
ارس آرامی
با خدا دلت باشد ، بی خدا ؛ شوی حیران
مستیِ سحرگاهان ، می کند تو را نالان
ناله از که می داری ، ای دلِ پر از آشوب
کینه می شود با عشق،هرکجا؛ ببین درمان
بادصبا
چه کنیم نگارِ ما بس مدرن است و من سنتی
او آیفون پرومکس است من نوکیا یازده دوصفر
ارس آرامی
رسیدم به چراغ قرمز
دستشوُ نزدیک دستم کرد و گفت: یه اعتراف
گفتم: بگو، گفت: حس کن، نشنیدی؟
یه لحظه مکث کردم گرمای دستش داشت حرف میزد اولش واضح نبود ولی تا با قلبم گوش کردم داشت به وضوح میگفت: دوست دارم
و این اولین ابراز علاقه ای بود که...
آهسته می آیی شعرهایم را میخوانی
و می روی
به خیالت که نمی فهمم
نمی گویی رد پای نگاهت را
دِلَم از بَر است
ارس آرامی
خسته ام
مثل آخرین نفس یک برگ
زیر پای رهگذری بیخیال
ارس آرامی
آذر، آذر، قاصدک باز خبر میدهد از آمدنت
ماهِ باران، ماهِ دلدادگی، ماهِ عاشق شدن است
ارس آرامی
باز پاییز به پرسه ای در کوچه عشق به شوق پا می نهد
تا طفل آذرماه دل گذارد و مرد خسته آبان سر نهد
ارس آرامی
من برایت چای میریزم
تو برایم زندگی دم کن
ارس آرامی
این صبح با تو بخیر شدنش حتمی ست
ارس آرامی