یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است...
در حیرتم که دیده از او بر نداشتم ؛دل را چگونه برد که چشمم خبر نداشت ؟!...
دیده را فایده آن است که دلبر بیندور نبیند چه بود فایده بینایی را...
حاشا که مرا جز تو ،در دیده کسی باشد...️️️...
بی چاره دل که غارت عشقش به باد دادای دیده خون ببار که این فتنه کار توست...
دل خوشی ها کم نیستدیده ها نابیناست...
چشم منچشم تو را دیدولی دیده نشدمن همانم که پسندید و پسندیده نشد...!...
گهی بر سر/ گهی بر دل/ گهی بر دیده جا دارد......
بگو به خواب که امشب میا به دیده ی منجزیره ای که مکان تو بود آب گرفت...
لیکن آن نقش که در روی تو من میبینم همه را دیده نباشد که بینند آن را...
چشم من چشم تو را دید و ولی دیده نشد من همانم که پسندید و پسندیده نشد......
عشق ..️ دیده نمیشه احساس میشه مخصوصا وقتی کنارته️...