اکبر اکسیر یا کریم ها همه جا را به گند کشیده اند. می خواهم بزنم، می گویند گناه دارد. می خواهم بترسانم می گویند گناه دارد. ترس از گناه زندگی ما را به گند کشیده است.
بهزیستی نوشته بود: شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد. شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم. اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم عزیز ریاضی ام که همیشه می گفت: گوساله ، بتمرگ!!
صفر را بستند که ما به بیرون زنگ نزنیم! از شما چه پنهان... ما از درون زنگ زدیم
زنگ کاردستی یا پارو میساختم یا نردبان آقای شرقی میگفت: نردبان و پارو نشانه ترقی و ثروت است _یادش بهخیر_ حال در پشتبام خانهای برف پارو می کنم و نردبان، وسیلهایست که مرا به پایین میبرد!
رخش،گاری کشی می کند رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد سهراب ،ته جوب به خود می پیچید گردآفرید،از خانه زده بیرون مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد وای ... موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!
در راه کشف حقیقت سقراط به شوکران رسید سیح به میخ و صلیب ما نه اشتهای شوکران داریم نه طاقت میخ و صلیب پس بهتر است بجای کشف حقیقت برگردیم و کشکمان را بسابیم
با اجازه ی محیط زیست دریا دریا دکل می کاریم ماهی ها به جهنم ! کندوها پر از قیر شده اند زنبورهای کارگر به عسلویه رفته اند تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند چه سعادتی ! داریوش به پارس می نازید ما به پارس جنوبی !
آجیل سفره عید ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند؛خورده شدند آنها که لال مانده اند ؛می شکنند دندانساز راست می گفت: پسته لال ؛ سکوت دندان شکن است !
من تعجب می کنم چطور ، روز روشن دو هیدروژن با یک اکسیژن ترکیب می شوند و آب از آب تکان نمی خورد !
پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند نفهمی بد دردی است خوش به حال دامپزشکان!
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم !
آدم باز نشسته ،نویسنده می شود نویسنده باز نشسته، منتقد منتقد بازنشسته، فیلسوف فیلسوف باز نشسته، دیوانه دیوانه باز نشسته، شاعر (نه نه ببخشید ، شاعر، شاعر به دنیا می آید ) دیوانه بازنشسته، آدم می شود !