متن بازتاب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بازتاب
پردهها افتادهاند
صحنه، روشنتر از همیشه
نورافکنها بر تنِ سایهها می کوبند
گوش کن به زمزمهیِ (تو زیبایی)
که در آن
( تو کافی نیستی) نقاب بسته
ببین ( انتخاب آزاد را)
زنجیری از جنسِ ابریشم
هر تار
پلکانی به سویِ بلندپروازی
هر پله
تلهیِ تلو تلویِ پنهان
دستهایِ نامرئی...
دکتر سید هادی محمدی
آمدم با تو باشم؛
فقط با تو!
و قلبم را برایت هدیه آوردم؛
در کادویی،
از جنسِ احساس؛
به رنگِ محبّت!
امّا تو...
بازتابی ست مرا؛
بازتابی ست...
به تلافی شکستن قلبم؛
بازتابی ست مرا...
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب صدای پای احساس،
ص ۱۴۹.
در حال بارگذاری...