امروز زمانه نوبت ماست
به هیچکس اعتماد نکن آبی که امروز بهت جون میده فردا میتونه تو رو غرق کنه...
امروز بیش از هر وقت دیگر زندهام و نفسی که خون مرا تازه میکند تویی !
شاید امروز جور دیگری باشد با نگاهم خواهی خواند با نگاهت خواهم خواند
از چشمانت رد شب را بیرون کن امروز صبح دیگری ست...!
آنچه روزی در تنم / دل داشت نام بس که سختی دید / امروز آهن است
بهت قول میدم که فردا بیشتر از امروز عاشقت باشم
فریب مشابهت روز و شب*ها را نخوریم امروز، دیروز نیست و فردا امروز نمی*شود …
تو غیر از دیگران بودی که امروز نه می دانی نه می پرسی نشانم ...