شهر از صدا پُر است ولی از سخن تهی...
کاش میشد مثل بچگی هام کفش هاتو قایم میکردم که نری.. فاطیماه نویسنده وشاعر
شهر از صدا پُر است ولی از سخن، تهی
موسیقی ادبیاتِ دل است آنجا که سخن خاتمه مییابد ، موسیقی آغاز میشود ...
وقتی که چشم لال و زبان، کور و کر شود زخم آن زمان زبان به سخن باز میکند...
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت چه سخنها که خدا با منِ تنها دارد ...
ناشنوا باش … وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند. *
این زبان را چون کلیدی دان در گنج سخن پسته بی مغز چون لب واکند رسوا شود