متن رسوا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رسوا
موج موهایت شبیه شعرزیبامیشود
خوب میدانم دلم یک روز دریامیشود
آرزوکردم توراچون رودهرجایی که شد
درمسیرقلب من یک روز پیدامیشود
دردهایم گرچه بسیارند امالحظه ای
باطلوع چشم های تومداوامیشود
روبروی چهره ات درآینه زل میزنم
تاکه دل ازعشق تو بی تاب وشیدامیشود
مهربانی کن به این دل،که هزاران سال را...
عشق خود را تا کجا از خویش پنهان می کنیم،!؟
من که می میرم... تو را هم گریه رسوا می کند!
ارس آرامی
فکر کردی گریه رسوا می شود؟ این طور نیست!
با غزل دردت مداوا می شود؟ این طور نیست!
هی نشستی غرق در رویا شدی آخر چه شد؟
فکر کردی زود فردا می شود؟ این طور نیست!
تکیه بر دیوار تنهایی زدی قلبت شکست
فکر کردی بی تو تنها می شود؟...
دلدار می آید دلت، می لرزد از شرمی عجیب
از اشتیاقش باز هم، بی پرده زیبا می شوی!
عاشق که باشی روز و شب، بی تاب هستی مثل تب
هرقدر هم پنهان کنی، یک بار رسوا می شوی!
شاعر: سیامک عشقعلی
دیوانه
خداوندا...
مرا امشب چه حالی هست
چه سودایست اندر دل
کجا رفتم کجا هستم
بدنبال کدامین آشنا بودم
که ما را این چنین
رسوای عالم یا جهان کردی...
غزل
در سینه ام آتش به پا کردی و رفتی
با سوزِ غم ها آشنا کردی و رفتی
با آن که تو غیر از وفا از من ندیدی
ای سنگدل آخر جفا کردی و رفتی
زیباترین راه است راهِ عشق ،امّا
برگشتی از راه و خطا کردی و رفتی
دیدی؟...