بیو غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو غمگین
سال ها گذشت و ندیدم تو را
و وقتی دیدمت من همان بودم ک قبلا بودم
اما تو خیلی بزرگ شده بودی 🥺💔
سخته دلتنگ کسی باشی که مهمان خاکه...
دائم خیسه دوچشام آهای دل عاشقم بامرورخاطرات میخوای بشی قاتلم
این قانون آدم هاست
تا وقتی هستی خیال شون راحته
اذیتت میکنن
ناراحتت میکنن
فکر میکنن این بودن ها همیشگی یه
وقتی قدر تو می دونن و عزیز میشی که
دیگه نیستی .....
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد
، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد
و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …...
حرف هایم در دهانم خشک شده اند
بغض هایم در گلویم ترکیده اند
فریاد هایم در سینه ام خفه شده اند
اشک هایم پشت خنده هایم مرده اند
نمی دانم چطور تا کنون زنده مانده ام:(
در تنهایی هایم
رد پاهای کسی جا مانده است...
می شود فقط بگویی
کی آمدی؟چند وقت بودی؟اصلا کی رفتی؟که حالا همه ی تنهایی هایم درد
می کند....................................................
کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم: مریم کنف چیان
خیلی بده... یهو وسط قهقهه زدنت هقهق کنی!
گورخانه ای که برایم می سازیم را از سر لطف و دوستی نگذار
و با دستانت مرا زنده به گور نکن
کاش به ازای این کار نفس کشیدن و
برگزیدن را به من می آموختی
و مرا به دستان بی مهری نمی سپاردی!
رقیه سلطانی
من دوستت دارم و فراموشت نمی کنم
و نمی خواهم تو را از خودم دور کنم
حتی اگر می دانم که بدتر می شود!
رقیه سلطانی
🧠عقل میگوید:
بهار قرن جدید آغاز میشود...
اما وقتی که تو نباشی،
♥️قلب من پاییز دیگری است!
بازوی تو که نیست، سرم روی بالش است
این روزها دلم خوشِ بازوی بالش است
شب ها اگرچه نیستی، اما نشسته ای
در قابِ عکس خویش که پهلوی بالش است
داری نگاه می کنی این حالتِ مرا
لبخندت آتشی به پرِ قوی بالش است
مادر دوید و کوفت به دروازه،...
دل را ازخود بیرون کشیدم
راهی چشمانش کردم
دل را ندید دلم شکست