شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
دارم میرم…خیلی پُره ...دلم، ازتچیزی نگو!خیلی شکست دلم، ازتدیگه چیزی نمونده؛ بینِ من و تودارم میرم…حرفی نمونده، نگفته باشی!به من و این دل، فهمونده باشی… باید بریم از پیشِ تو!کاری نمونده نکرده باشی!جلویِ دوستات فهمونده باشی… خیلی کمم من، پیشِ تو!..._برشی از ترانه...
دوباره پشت سرم پر از هوای تو بود کسی نبود ولی صدا صدای تو بودصدام کردی با گلوی مجروحت صدام کردی با تموم اندوهتچقدر گریه کنم چقدر تلو بخورم چقدر به دیوار پیاده رو بخورمتموم داراییم خیال کردنمه هنوز هم دست تو دور گردنمهآهای خیال هنوز بکش منو هر روز که مرگ من تنها نفس کشیدنمهچقدر گریه کنم چقدر تلو بخورم چقدر به دیوار پیاده رو بخورم..._برشی از ترانه...
نشسته ام منو ، شکسته های دل ، شکسته و رسوا ، غریبم و تنهاخدا خدا دلم گرفته ، دلم گرفتهجهان پُر از غمه ، یه دشت ماتمه ، برای زندونهشراره های غم ، درون سینه ام ، یه عمره مهمونه..._برشی از ترانه قدیمی...
عمری ست که میبازم و یک برد ندارم اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم..._برشی از ترانه...
ترجمه برشی از آهنگ مشهور Bohemian Rhapsody فردی مرکوری«آیا زندگی واقعی همین است؟ یا این تنها یک رویاست؟زمان من بسیار دیر فرا رسید…گاهی آرزو می کنم که ای کاش هرگز متولد نمی شدم»...