شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
تور بر سر ماهیکل کشان به ساحل اقبال می بردصیاد...
ماهی یا عروس راز بقاست مکر تور...
زیاد فاصله داریم، من ز تو دورمتو آب می خری و من گناه می شورمبرای ماهی دریا، تو دانه می ریزیو این منم که همیشه به فکر یک تورم...
هیچ می دانی پشت پرده ی تورچقدر زیباتر می شویمانگار باران از یک پرده ی تورمی باردانگار ابرهای تور با ارگانزای آبی کمرنگپرده از آسمان کشیده اندو ما وقتی آسمان را بی پرده نگاه می کنیمجز بمب هایی که بر سر این میانه ی خاورمی ریزدباران دیگری از تورهای ابری نخواهیم دیدتوپرده ی این نمایش را انداخته ایو ما که بازمانده ی جنگ های جهانی هستیمبه نخ هایی نگاه می کنیمکه از دست و پای ما تا آن سر پرده ها کشیده می شوندبی پ...