تور بر سر ماهی کل کشان به ساحل اقبال می برد صیاد
ماهی یا عروس راز بقاست مکر تور
زیاد فاصله داریم، من ز تو دورم تو آب می خری و من گناه می شورم برای ماهی دریا، تو دانه می ریزی و این منم که همیشه به فکر یک تورم
هیچ می دانی پشت پرده ی تور چقدر زیباتر می شویم انگار باران از یک پرده ی تور می بارد انگار ابرهای تور با ارگانزای آبی کمرنگ پرده از آسمان کشیده اند و ما وقتی آسمان را بی پرده نگاه می کنیم جز بمب هایی که بر سر این میانه...