آدم به امید دست یافتن به ثروت، عشق، یا آزادی، خود را خسته و فرسوده میکند و وقتی که آن را به دست آورد، از داشتنش لذت نمیبرد یا آن را تباه میکند ! خوشبختِ واقعی، آن کسی است که بتواند به خود بگوید : من میخواهم راه بروم، نه...
هیچ چیز نه نیک است و نه بد، ولی فکر کردن درباره ی چیزی به عنوان نیک و یا بد، آن را نیک و یا بد می کند. در شهوات جنسی، ثروت و میل به خوردن غذا فی نفسه شری وجود ندارد. همه اش بستگی دارد به اینکه از این...
خدایا: هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی ام رانگیر... هنگامی که توانایی ام دادی، عقلم را نگیر... هنگامی که مقامم دادی، تواضعم رانگیر... آنگاه که تواضعم دادی ، عزتم رانگیر...
من دوست دارم فقیر زندگی کنم...ولی با پول فراوان.
راه رسیدن به ثروت، بیشمار است؛ یکی از هموارترین آنها قناعت است.
می پرسند علم بهتر است یا ثروت می گویم تو آخر تو دار و ندار منی...
تنها یک طبقه اجتماعی وجود دارد که بیشتر از پولدارها به پول فکر میکند و آن نیز بی پولها هستند.
زنگ کاردستی یا پارو میساختم یا نردبان آقای شرقی میگفت: نردبان و پارو نشانه ترقی و ثروت است _یادش بهخیر_ حال در پشتبام خانهای برف پارو می کنم و نردبان، وسیلهایست که مرا به پایین میبرد!
پاییز ای مسافر خاک آلوده... در دامنت چه چیز نهان داری جز برگ های مرده و خشکیده دیگر چه ثروتی به جهان داری؟
علم و ثروت را چه خواهم جانِ من من تو را میخواهم ای دیوانه جان