سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
آبروی هر دو عالم آبرویم را بخرباز هم جا مانده ام کرب و بلایم دیر شداعظم کلیابی بانوی کاشانی...
جا مانده ام، در خویش ، پرواز پرید .حجت اله حبیبی...
یک عمر حسین گفتم و این اسم به لب مانددل در تب رویای رخ تو همه شب ماندهرسال به خود گفته ام امسال، ولی حیفدل باز ازین قافله عشق عقب ماند اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
هرروز دعا با دل خون دیده ی گریانهی نذر ولی نه نرسیدیم به مهراننگذار که این زائرت از عشق بمیرددل بسته به کنج حرمت حضرت باران اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
میاد خاطراتم جلوی چشاممن اون خستگی تو راهو میخواممیخواستم مثه اهل بیت حسینبا اهل و عیالم، پیاده بیام.آه حسرت توو سینمه و می باره چشام به پای غمتاین غم کم نیست لیاقتشو ندارم آقا، بیام حرمت.جاده به جاده، پای پیادهجا موندم اما زائر زیاده...