باید باشی تا طلوع کند درونم خورشیدِ عشق تا پر شود تمامِ وجودم از تو و لبخند مهمانِ همیشگیِ سپیده ی صبحگاهی ام باشد آری باید باشی و ببینی که چطور نسیمِ خنکِ بهاری نوازش می کند غنچه های یاسِ دشتِ خیالم را و من از تو که نمی دانم...