پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
محبوبم سنگ مرمر همانقدر که درخشنده و زیباست، همانقدر هم سرد است...تن آدمی خنک می شود وقتی به آن تکیه می دهد...آنقدر خنک که پوست مور مور می شود و یواش یواش دلزده ات می کند...آنقدر که می گریزی و دوباره به گرمای زندگی در درون خودت چنگ می اندازی...نمیدانم شاید توقع من از سنگها زیاد شده...شاید دیوارهای مرمری را به چشم تکیه گاه نباید نگاه کرد...شاید دیوارهای سنگی آنقدر هم که به نظر می رسند محکم و سخت و گرم نباشند...محبوبم به تو که فکر میکنم چهره ات در ...
به تو فکر کردن زیباستو امیدبخش،چیزی ست شبیه شنیدن زیباترین آوازاز زیباترین صدای جهان.اما امید دیگر برایم کافی نیست؛دیگر نمی خواهمفقط گوش بدهم،می خواهم آوازی بخوانم....