متن مستی عشق

دل به سودای تو دادم که سرانجامم خوش
با تو ای عشق به پایان رسد این خامم خوش

آتشی در دل من شعله فکندی ای یار
با تو در وادی غم نیز کنم گامم خوش

خاک کویت شرف جان و جهانم باشد
گر به هجران تو سوزم، نبود کامم خوش...

عمر که با یاد تو طی شود
در شب تار،
طلوعش سرشار از مستی است.
دست تو خورشید را می‌کِشد
از دلِ این ابرهای خسته،
و من
در پناه نَفَس‌های گرم تو
جهان را دوباره آغاز می‌کنم.

دل بنوشد شورِ شیرین، با تو از جامِ جنون؛

مست گردد، عاقبت، جانم زِ جامِ لحظه‌ها!

(ماه عشق)

ماهی که درآن عشق، به نــام ما شد

تقـدیـر و قضای حـق، به کــام ما شد

(ساقیِ) ازل ریخت به ساغر می ناب

یک جـرعـه ی آن شرب مــدام ما شد