خداوندا اگرجایی دلی بی تاب دلدار است نمیدانم چطور اما خودت پا در میانی کن
عشق اگرباشد تواݧ دارےببخشےیار را عشق اگرباشد.. تحمڸ میڪنےصدخاررا عشق اگرباشد.. دلت پر میڪشد تاخانہ اش .. عشق اگرباشد.. سروجاݧ میدهے دلدار را.
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز...
شادمان از دل و دلدارم و راضی ز جهانم
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم از دل تنگ گنهکار برآرم آهی کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست میکنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم بگشا بند قبا...
آره عاشقم یار تویی تو تنها دلدار همیشه توی قلبت عشق منو نگهدار