متن دلنوشته های الهه فاخته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته های الهه فاخته
« روزگار اینِ....
آدمو درگیر دنیا میکنه!
آدمو از خودش دور میکنه!
فکر به اینکه چی میشه، چیکار باید کنم!
فکر به اینکه تایمم رو چجوری مدیریت کنم که به کارهام برسم
گاهی شوق ها و هیجانات هم، آدمو از خودش دور میکنه
گاهی
لازمِ... یه چیزی بهانه بشه تا...
روزی که فهمیدم شبیه دیگران نیستم , انگار دنیا به آخر رسیده بود
نگاه های ترحم آمیز دیگران , مرا بارها در خود شکست و من , حس کردم آخر دنیا , دقیقا همینجاست,همین روزها بود که نور را یافتم ,فهمیدم من هم حق حیات دارم
این صندلی چرخدار من...
قوی باش، دقیقا آن زمانیکه زمین خوردی و به چشم دیدی سر زانوهایت خون آلود شده و هیچ کسی برای کمکت نمی آید
انتظار کمک از هیچ کسی نداشته باش
بلند شو
سینه ات را جلو بده، و طوری به راهت ادامه بده که نه انگار زخمی شده ای
قوی...
باید گاهی دست کشید ....
از دویدن، تکرار کردن....
باید گاهی ایستاد نفسی تازه کرد
باید گاهی بخودمان بیاییم و بایستیم و سکوت کنیم و در سکوت خودمان را پیدا کنیم!
این دویدن ها، آدم را از خودش دور می کند
باید گاهی دست کشید
از همین چیزهای تکراری که...
زندگی ادامه دارد....
با تمام غم ها، اشک ها، گلایه ها و فریادها....!
با تمامی گرانی ها، نداشتن ها....!
زندگی همین است دیگر.... زنده گیییی
یک زنده بودن کش دار و ادامه دار
اینقدر در لاک غم فرو بروی که چه؟
کدام دلش برایت میسوزد... زندگی؟ زمان؟ عمر؟
کم آوردی؟......
زمان چیز عجیبیست !
آنقدر عجول است که حتی نمی ایستد کمی با آن گپ بزنی!!
مثل همان کودک پرانرژی و بازیگوشی که نمی خواهد به حرف بزرگ ترها گوش دهد
یا شبیه همان موتور سواری که کلاه گذاشته و صدایی نمیشنود و میگازد و میرود و تو فقط صدایش...
روز دختر مبارک
دنیای دختران
عروسک و لاک و تل و سنجاق نیست
دنیای دختران یک بغل آرامش است و بازی کودکانه اش
دنیای دختران اشک و غم و سرکوب نیست
این دختر است که نباشد می میرد طبع لطیف شعر
می خشکد اشک شوق در چشم آدمی
این دختر...
وقتی مهربونی می کنی و.... مهربونیتو نادیده می گیرن!
وقتی هرکاری از دستت برمیاد، انجام می دی تا مبادا بخاطر سختیش، کنار بکشن و تو... میشی همدمشون تو روزهای سخت، میشی حامی.... تا ازش یه قهرمان بسازی و یه الماس ناب بتراشی تا به بهترین شکل ممکن بدرخشه...
وقتی، ارزش...
باید گاهی دست کشید ....
از دویدن، تکرار کردن....
باید گاهی ایستاد نفسی تازه کرد
باید گاهی بخودمان بیاییم و بایستیم و سکوت کنیم و در سکوت خودمان را پیدا کنیم!
این دویدن ها، آدم را از خودش دور می کند
باید گاهی دست کشید
از همین چیزهای تکراری که...
صدای تو را دوست دارم
با من حرف بزن , و باز در گوشم زمزمه کن تا جانم آرام بگیرد از زلالی صدای زیبایت !
من میخواهم , بشنوم , صدایت را ...
و با تمام احساس , تو را در کنار خویش می خوانم!
کاش می شد صدای تو...
چقدر دوست داشتن قشنگه !
چقدر خوبه کسی رو داشته باشی، که دوستت داشته باشه، که دوستش داشته باشی....
روزهایی که قراره ببینیش، دلت به تالاپ و تولوپ بیافته
فکرتو درگیر کنه که اگه اومد یه چیزی بهش بدی! یخچالت رو پر کنی تا وقتی اومد براش کم نذاری، بشقاب...
ما آدم های ساده...
بخواهیم بد باشیم... نمی توانیم
ما آدم های ساده...
آدم بد را نمی شناسیم
حتی ویژگی های بد را نمی شناسیم
باید در اینترنت بگردیم ببینیم مثلا آدم حسود کیست؟! یا کسی که مدام برایمان بد می خواد را می گویند بدخواه... یا مثلا آدم رِند...
من یک زن هستم !
وقتی وارد دهه چهارم زندگی خود شدم و سی سالگی را چشیدم متوجه شدم آنقدر پخته و آبدیده شده ام که حتی می توانم به جوانتر از خودم کمک کنم یا پندهایم این بار برای بزرگتر از خودم نیز مفید خواهد بود . پندهایی که...
دیگه وقتش رسیده، به خودت برسی
برای خودت یه کتونی بخری تا راحت تر پیاده روی کنی
همون چیزی رو درست کنی و جدا بخوری که بقیه سال هاست دوست ندارنش!
اصلا به این فکر نکن.... کی دوستت داره، کی دوستت نداره
تو.... اون بالایی رو داری
تو.... یکی رو...
خدایا مرا در آغوش بگیر
گمان نکنی برای غم هایم می گویم
گمان نکنی برای دردهای زیادم می گویم
گمان نکنی برای حاجتم می گویم
نه...نه .. نه .... دلم هوای تو را کرده
یا الله به من مهربانی کن، بیشتر بیشتر مهربانی کن
من اکنون فقط تو را می...
سی سالگی دقیقا آبیست !
شبیه همان صبح های دل انگیزی که پنجره را باز میکنی و بلند میگویی : امروز چقدر آسمان آبیست !
سی سالگی دقیقا همان پنجره ایست که صبح ها باز میکنی و از دیدن پرواز پرندگان لذت میبری !
به دنبال زیبایی میگردی , و...
بانو ! ملکه سرزمین خودت باش !
به دور از تمام باید ها و نباید ها و قانونهایی که تو را در یک چهارچوب مضحک اسیر می کند ,
خودت را باور کن و باور داشته باش تو ..... آری تو با همین دستهای ظریف و لاک زده ات ,...
من نمیخواهم بزرگ شوم
دنیای بزرگ ترها، وحشتناک است!
دلم میخواهد فروردین که میشود، با دیدن جوانه های سبز درختان، ذوق کنم
اردیبهشت که میشود هرگلی را میبینم خم شوم و بویش کنم
دنبال قاصدکها بدوم!
در گوششان آرزو کنم و آن را فوت کنم
تابستان که میشود، با آب...
زندگی را ساده تر از تمام داستانهای نوشته شده و نشده میبینم.
غمی که میگذرد، گریه هاییکه زود خشک میشوند
ساده ببین!
سخت نگیر!!
عمری را با لبخند بگذران، نفس بکش، زندگی کن، باران را بفهم، پرواز را تجربه کن
وپرواز چیزی جز سبک کردن ذهن نیست
آری در حال...