پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
می دانم که عشق چنین است:ساده چون زنبقروان به کردار باران بهاریو آشکار شبیه آسمان آبی.ریاض صالح حسینترجمه ی عذرا جوانمردی...
آتشفشان سکوتم!آسمانی کبود که نباریده بند آمدهزنبقی که از زیر سنگ روییدهنیلوفری که دستش به خشکی نرسیده...
می توانست گلزاری باشدبرهوت دلمبا شاپرکهای سرمستکه ندانندبر زنبق طناز بگردندیاسوسن چلچراغو نسیمی که نداند کلزا را بنوازد یا بابونه رااگراینجا بودی...