زلفش شب و صورتش که قرص قمر است چشمش که کتابت هزاران اثر است از خط لب و ابروی نستعلیقش پیداست که از معلمین هنر است
دو چشمش انتفاعی بود این زن و مویش انتزاعی بود این زن تمام دلبری هایش منظم دبیر اجتماعی بود این زن
دل مرده ی اختلال رفتارم بود با اینکه همیشه یار و غمخوارم بود چشمک زدم و شماره ام را دادم استاد کلاس درس آمارم بود
بوسیدن لبهای معشوق از عبادت هاست باید خدا این را به دین داران بفهماند !!!!
قل هو الله احد رویت؛ صمد دستان تو سجده های واجب البوس است اینجا بوسه ات
گرمی لبهای تو دائم به دردم می خورد در کنار سردی شبهای دریا بوسه ات!
گرمی دستان تو یا باده ی چشمان تو گر چه کار هر دوشان مستی ست اما بوسه ات…
روسری را باز کن اعجاز کن؛ گم راه کرد... قاریان سوره ی والعاشقان را بوسه ات!
اینقدر با سرخی لبهات بی تابم نکن می کند من را ذلیل و خوار و رسوا بوسه ات!
الفرار از مرگ… هیهات از لبت؛ باید گریخت تا نبرده جان من را هم به یغما بوسه ات!
هیچ جنسی مثل جنس بوس تو مرغوب نیست لالَبی اِلّا لَبت لا بوس اِلّا بوسه ات!
یک حدیث دیگری دارد خدا با بوسه ات! لالَبی اِلّا لَبت لا بوس اِلّا بوسه ات!