پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سرزمین انسان ،در جغرافیای عالم نیست .او به هیچ نقطه ای روی این خاک تعلق ندارد .سرزمینش حتی بهشت هم نیست .....آدم تنها مشتی خاک بوده ،که از نفسی عاشقانه جان گرفته .موطن حقیقی هر که در این عالم زندگی می کند ،نامش \سرزمین عشق \ است .انسان این فرصت را دارد که سرزمینش را در جانش حمل کند ،و به واسطه آن ،هر زمینی را به نام خودش ثبت کند.از همین روست که وقتی عاشق باشی قریبی به عالم و آدم و وقتی فارغ از عشق باشی ،غریبی حتی در خانه...
من به کم قانع نیستم...من به این بودن های گاه و بی گاه قانع نیستممن تورا میخواهم تمام و کمال،تمام بودو نبودت راسهم من از تو تمام وجودت است دلربااینجا در قلمرو من،حکومت عشق دیکتاتوریستو من دیکتاتورترین عاشق در سرزمین عشقم......