تکیه بر دنیا نشاید کرد و دل بر وی نهاد کاسمان گاهی به مهرست ای برادر گه به کین
ناگهان دور شدم از همه ی غمها من از دعای چه کسی این همه خوبی با من؟
شاه بیت امشبم حس نگاهت بود و بس این جنون واگیر دارد مرد! تکثیرم مکن
گفتم از قصه ی عشقت گرهی باز کنم به پریشانی گیسوی تو سو گند / نشد