دستم را لای سپیدی موهایش کشیم گفتم چطور گذراندی؟ چشم هایش را بست و گفت حواسم پیش تو بود گذشت... پنجره را باز کردم و شعله سماور را کشیدم بالا!
سوختی تا خانۀ ما را نسوزاند غمی بر مزارت اشکهای عاشقان فانوسهاست زیستی در شعلهها و پر زدی با شعلهها زندگی با مرگ، شرح غیرت ققنوسهاست
روز آتش نشان بهانه ای است برای تجلیل از آنانی که در میان شعله های آتش، پیام آور ایستادن و سرخ زیستن هستند.
وقتی شعله در شعله می پیچد، به هیچ چیز نمی اندیشی؛ مگر آن سوی آتش. روزت مبارک بزرگ مرد
آتشنشانان با حماسه آفرینی های خود در نبرد با شعله های خانمان سوز، جوانه های امید را از بستر خاکسترها می رویانند. هفتم مهر ماه روز آتشنشان گرامی باد
دیدم تو را و همچون شعله های آتش شعله ور شدم از ره به در شدم دیوانه تر شدم
در تمام طول تاریکی ماه در مهتابی شعله کشید ماه دل تنهای شب خود بود داشت در بغض طلایی رنگش می ترکید