متن طلوع دوباره
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات طلوع دوباره
"آن روزی که چشمان دشت، از شوق باران، پر آب خواهد شد…
گنجشککی شوریده بر شاخه، سرود زندگی خواهد خواند و دانههای گندم، از انتظار، قد خواهند کشید. خورشید، هر صبح با لبخندی تازه، بوسهای گرم بر پیشانی زمین خواهد زد.
و در این طراوتِ دوباره، نه فقط طبیعت، که...
پاک می شود
از چهره ی لحظه هایم
رنگِ تنهایی
با طلوعِ دوباره ی صبح
و نغمه ی چکاوکانِ سرمست
که با آمدنِ بهار
همراه نسیمِ صبحگاهی به رقص درآورده اند
یاسهای سفیدِ باغ را
امروز، بندر گریست...
و آسمان، شانههای خستهی دریا را بوسید.
ای بندر زخمی...
ای آغوش خستهی دریا!
امروز، غم از موجهایت سر رفت
و آفتاب، شرمگین،
بر شانهی آسمان نشست.
چه دستی،
چه اندوهی،
خنجر بر گلویت نشاند،
که باد، نوحهخوان سواحل شد؟
دریغا ای دیار شرجی و شعله،
ما،...