متن عبدالله سلیمان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عبدالله سلیمان
چه دل بزرگی داری، ای زن!
بی آنکه در سختی های عشق دو دل شوی و
عادات دوست داشتن و
قوانین خواستن را زیر پا بگذاری،
مگر اینکه در شعرهای من!
چون ترس داری که خطرات زندگانی
مرا به راه های سرگردانی بکشانند
و در میان خندق قصیده و کلمات...
شرم داشتم
که جلوی دختران همسایه سر بلند کنم
اما قلبن نیز می خواستم
برای به آغوش کشیدن دخترک زیبای همسایه سینه چاک کنم.
روزی دخترک همسایه شرم را کنار گذاشت
نگاهش را به من دوخت
و چنان به من نزدیک شد که سینه هایش به سینه ام برخورد داشت...
پیش ترها، روزهایم را تنها می گذاشتم و
در پی گل های بابونه ی دوست داشتنی
سایه به سایه، ابر غم را کنار می زدم و
به بلندای امید صعود می کردم
آنگاه به تماشای آسمان پر ستاره ی عمر کمر خمیده ی خود می ایستادم.
پیشترها خودم را زده...
روزی نیست که دست در دست غم نگذارم و
سر بر شانه هایش،
آنگاه چشمانم را مبدل به ماه منور چله ی تابستان می کنم و
تاریکی لم زده به بلندای تنهایی ات را، دور می گردانم.
روزی نیست که با صدای تلفنت
شعری تازه نسرایم و
گلدانی پر از...