پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از چشم هایم تنهایی می ریزددراز می کشم رو به درخت سیبزیرِ پرچمِ بارانروی زمینیکه قرنهاست به وزنِ شکستن خو کرده استشکستن مثل برگ های زیر پاشکستن مثل ستون فقراتشکستن مثل قلب منپناه برده ام به عصر پاییزی«آرمان پرناک»...
یک عصر پائیزیِ بدون تو را نفس می کشم!گره می زنم به خاطراتم یادت را...طعم گسِ چای، دست نخورده می ماندکتاب می خوانمقدم میزنمراه می روم گذشته های دورم رابه خطِ قرمز می رسم...بلند میشومقد میکشمبه یک باره ، فرو میریزم تمام تورا...و من افسرده ترین شادِ جهانم...متن: مرجان موسی پور...