فردا پس فرداست که فرهاد استعفا دهد شیرین کناره گیری من و تو نسخه یِ جدیدِ عشقیم
دل داده ام بر باد ،بر هر چه باداباد مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد.. ️️️
دوست دارمت، یه جورِ خاص کمی عاشقتر از حوا کمی مجنون تر از لیلی کمی شیرین تر از فرهاد... وابسته ات شدم، آنچنان که ماه به آسمان، ماهی به دریا و آدمی به نفس... عشق جان، از تهِ دلم می خواهمت و تو نهایتِ مرد بودن و عاشقی هستی در...
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ی ما کوه ما سینه ی ما ناخن ما تیشه ی ما
این جا هاے خالے که نبودنت را به رُخم مے کشند چه مے دانند . . فرهادت شده اَم ، با تمام زنانگے اَم و چه شب ها که خواب ِ شیرینَت را نمے بینَم . . .
دل کندن اگر آسان بود فرهاد کوه نمی کند/ دل میکند...
ای کاش ای کاش، آدمی وطنش را مثل بنفشهها (در جعبههای خاک) یک روز میتوانست همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست در روشنای باران در آفتاب پاک”
تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن یک سقف پابرجا، محکمتر از آهن سقفی که تنپوشِ هراس ما باشه تو سردی شبها، لباس ما باشه
گر تو شیرینِ زمانی ! نظری نیز بہ من کن کہ بہ دیوانگی از عشق تو ... فرهادِ زمانم !