متن مژده وکیل زاده
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مژده وکیل زاده
روزی که احساست بر عقلت حاکم شد،
وقتی که قلبت ، عقلت را دور زد،
همانجایی که بر سر دو راهی ماندی
و کاسه چه کنم دست گرفتی،
و یکبار برای همیشه شکستی،
آنجاست که میفهمی عشق لذتی ندارد...
فقط حسرت است و ناکامی
و غمش تا همیشه کنج دلت...
این بار باید خدا
پادر میانی کند تا بشود
اعتماد کرد
عاشق شد
و دوست داشت.
شیطان وار
و بی صدا آمدی
دیوانه وار دلبسته و عاشقم کردی
هنوز بسم الله نگفتم
جن وار غیب شدی
اِشق یا عشق فرقی نمیکند چگونه
نوشته یا خوانده می شود .
مهم حس درونی وجود توست
که پس از مبتلا شدن هیچوقت به حالت عادی برنمیگردد .
میدونی رفیق کیه؟
همونیه که فارغ از جنسیت حال دلت باهاش خوبه
تو رو سر ذوق میاره ،مشوقته
میتونی با خیال راحت براش دردِدل کنی و
خیالت راحت باشه تو هیچ شرایطی رازت جایی فاش نمیشه
یه رفیق خوب
تو ناراحتیا،تو شادیا
تو غصه خوردنات همیشه کنارته
رفیق خوب اونیه...
لایق ستایشند
مادرانی که یکه و تنها چرخ زندگی را چرخاندند
با وجود سختیهای زیاد خم به اَبرو نیاوردند
سنگر زندگی را ترک نکردند
با مشکلات مبارزه کردند،
پا روی دلشان گذاشتند
عاشقانه مادری کردند
خالصانه عشق ورزیدند
و جا نزدند
و من بعد از خدایم بی شک
ستایش میکنم...
پنج شنبه ها خوشحالم!!
چون دوباره صورت زیبا و لب خندانت را میبینم
چقدر آرام میشوم با دیدنت
با اینکه خاموشی و حرف نمیزنی
به نظر من سنگ قبر هم احساس دارد.
آخرین خاطره ام با تو
نگاهت بود با آن چشمان بی فروغ
لبهایی بود که نتوانست دردش را فریاد بزند
دستان سرد و بی جانی بود
که به سختی موهایم را شانه زد
نفسهای به شماره افتاده ای بود
که در باورمان نمیگنجید
نفسهای آخر باشد
تمام اینها به آتشم...
اصالت داشتن هیچ ربطی به کشور ،
محل زندگی ،پولداری ،و حتی پدر و مادر ندارد.
هر وقت تهمت نزدید ،قضاوت نکردید ،
دلی را نشکستید ،دروغ نگفتید و خودِ واقعیتان بودید
بدانید که اصیلید و اصالت دارید .
بعضی ها چقدر از تب و تاب عاشقی می افتند.
چقدر زود دوست داشتنهایشان ته میکشد.
حال و هوای آدمها هم مثل
فصلهای سال ناپایدار است .
همیشه که نباید نیمه پنهان پیدا شود
گاهی همان بهتر که پنهان بماند
نامرئی باشد اصلا برود به دَرَک
کاش اینگونه آرام آرام به یغما نمیرفتم .
کاش تا این حد صبوری نمیکردم.
کاش میتوانستم قفل از زبان بردارم
و دردهایم را فریاد بزنم .
روزی که آتشفشان درونم فوران کند
میسوزانم .
تمام کسانی را که
حق زندگیم
حق انتخابم
حق شادیم
حق آزادی ام را گرفتند.
تو اولین کسی بودی
که عاشقت شدم
که باورت کردم
که دوستت داشتم
چشمهایم فقط تو را دید
گوشهایم فقط تو راشنید
دستانم فقط تو را لمس کرد
کاش همانطور پاک و ساده در ذهنم میماندی
کاش باورم را خراب نمیکردی
کاش ...
خواب به خواب بروند
عاشقان دروغین
لعنت...
بعضی ها چقدر از تب و تاب عاشقی می افتند.
چقدر زود دوست داشتنهایشان ته میکشد.
حال و هوای آدمها هم مثل
فصلهای سال ناپایدار است .
مژده وکیل زاده