متن نابینا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نابینا
تو بگو ماه کجاست؟ تو مرا خانه ببر….. دل من نابیناست.
تو بگو آه چه طعمی دارد؟ تو بگو ابر چرا می بارد؟
باد در گوش درخت،چه آوازی می خواند؟
سرو شیراز چرا آزاد است؟
بر لب خار چرا فریاد است؟
این چه شهری است؟همان جابلقاست
ما کجا گمشده ایم؟...
همه ما نابینائیم،
هر کداممان به نوعی
آدم های خسیس نابینا هستند چون فقط طلا را می بینند،
آدم های ولخرج نابینا هستند چون امروزشان را می بینند، آدمهای کلاهبردار نابینا هستند، چون خدا را نمی بینند،
آدم های شرافتمند نابینا هستند، چون کلاهبردارها را نمی بینند، خود من هم...
تو بینا ترین نابینای این شهری...!
تمام شهر می دانند من دلداده ی تو ام
تو اما همه چیز را می بینی الا تلاش های من برای وصال تو...
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
وقتی...
یه نابینا ازت بخواد آسمون و براش آسمون و توصیف کنی
تازه میفهمی که هیچوقت حرف زدن بلد نبودی
.