بگیر دستِ مرا تا دهانِ باد بِبر لباسِ قافیه ها را دریده ام هرشب به خود بپیچ کرانِ گناهِ آدم را حنایِ هاله ی حوّا، شناسنامه ی تب کمینِ حادثه هایم هنوز سمتِ تو و صدایِ بویِ تنت دورِ گردنم جاری من از کجایِ وصالت شروع کنم بانو که پشت...