شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
چندمین حضورت هموطن رقم بزن میسازه آینده رورأی توورأی من ماعاشقانه پای صندوقهای رأی میریم حماسه ای دیگه رو به دنیانشون میدیم...
باید همیشه شاعران حق را بگوینددر بازی اندیشه راه حق بجویندباید که بنویسند از درد جداییاز حسرت و دلبستگی و بی وفاییازعشق واز باغ و گل وریحان بگوینداز سرزمین خوب مان ایران بگوینداز جنگ از تحریم از فقر ونداری از سر زمین خوب ایران پاسداریازسفره های خالی و اندوه فرزندازکوه بودن مثل تاریخ دماونداز بچه های کار و از مردان بیکارپای برهنه در مسیری سخت ودشواراز کردهای کول بر. مردان غیرتبر دوششان کوه غم و رنج ...
همه عالم تن است و ایران دل...
به آواز قناری های در بند سپیدی و قشنگی دماوندکه آزادی و آبادی ایرانهمه از لطف تو باشد خداونداعظم کلیابی بانوی کاشانی...
به آواز قناری های در بند سپیدی و قشنگی دماوندبه جنگل های سرسبز شمال وبه رشته رشته گیسوهای الوندندیدم خوشتر از ایران جهانی قسم بر خالق هستی خدوانداعظم کلیابی بانوی کاشانی...
از ذهن همه ترانه را دزدیدندشور و شر عاشقانه را دزدیدندشادی و نشاط و عشق و ایمان و امیدآن معنی جاودانه را دزدیدند-اعظم کلیابی-بانوی کاشانی...
فردریش هگل :تاریخ جهانی با ایران آغاز می شود...
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم تو...
ایران زخم دیده ی غمگین، کمی بخنددف می زنم برای تو، با من دمی بخند...
به پاییز بگید حاجی دیر اومدی ایرانما خیلی وقته برگامون ریخته...