وقتی کنارمی جایی برای هیچ شتابی نیست مقصد همین حضورمن و توست عاشقم باش
دیریست که از رویِ دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاقِ حضوریم ...
وقتی کنارمی جایی برای هیچ شتابی... مقصد، همین حضور من و توست.
به جز حضور تو هیچ چیز این جهان بی کرانه را جدی نگرفتم حتی عشق را...!
دست خودت نیست زن که باشی گاهی رهایش می کنی و پشت سرش آب می ریزی و قناعت می کنی به رویای حضورش به این امید که او خوشبخت باشد..
کسی که حضورت را ندید! بگذار تا ابد با جای خالی ات دست و پنجه نرم کند گاهی رفتن و نبخشیدن لطف است نه ظلم!
سعی نکنید حضورتان را به رخ بکشید کاری کنید که نبودتان احساس شود
و عشق اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند عشق است...!