گاهی بی هوا دلم هوایش را می کند هوای او... اویی که هیچوقت هوایم را نداشت...
می ترسم آنقدر دوستت بدارم که خدا شک کند شروع عشق واقعی از ما بوده یا آدم و حوا
تو هر دقیقه و هر ثانیه در ذهن و یاد من هستی اما، اگر بخواهی می توانی امشب را نیز در کنار من صبح کنی
عشق ماندن میخواهد یک نفر که پای دلت بماند نه حرف هایت.... .
باید قبول کرد بعضی از کارها مردونست... مثلِ دوست داشتن یک زن!
من امّا جلوى دخترمان روزى هزار بار قربان صدقه ات میروم! چشم و گوشش باز شود اتفاقاً... باید بفهمد * مَرد *خواستنش را فریاد میزند!
رسیدن به تو هرچقدر هم که سخت باشه و طول بکشه، من صبر میکنم... چون این عشق ارزشِ موندن رو داره...!
دنیایم را میدهم برای لبخندت... هراسی نیست ... شاد که باشی دوباره دنیا از آن من است...
من انقدر دوستش دارم که حاضرم هزار سال ، باهاش توی بلاتکلیفی بمونم.. امّا تمومش نکنم...
قرارمان فصل انگور شراب که شدم بیا تو جام بیاور من جان جام را خالی از جان کن هراسی نیست... فقط تو خوش باش همین مرا کافیست...
تو هستی ، تو در قلب منی، و همچنان قلبم می تپد تو مال منی ، همه ی هستی منی و همچنان بودنت به من امید میدهد
گاهی وقتها مجبوری احمق باشی ! رویِ کاغَذ مینویسم دَستهایِ تُو . . . و رویِ آن دست میکشم . . . !!!
با هیجان دوستت دارم. مثل رد شدن از رودخانه وارد شدن به منطقهی شکار ممنوع یا بریدن ترمز در سراشیب جاده دوست داشتنت زیباست اما خطرناک...
ما که سالهاست بهم رسیدیم برای همه عشاق ارزومندم این وصال را