دوپاره ترین سرزمین جهانم! صُلح اتفاقی ست که با آمدنت می اُفتد...
تو ممنوع الخروجی از مرزهای قلب من
همین که هستی کافیه
گفتی دوستت دارم و شهر، عطرِ باران گرفت.
حس بودنت قشنگترین حس دنیاست
دل تنگ مرا آغوش تو لازم است رفیق جان
عشقبازیست، نه بازی که مرا مات کنی... نازنینا دل من صفحه ی شطرنج که نیست!
از عشق فقط اینو بگم جای خون توی رگم عشق تو جریان داره
شال شیری موی خرمایی عزیزم،دیدنت یک میان وعده برای چشم هایم میشود حسام تابش
جانان من یک نفر در اینجا برای نفس کشیدن تو را بهانه می کند
شیطنت کن لحظه ای از پشت چشمم را بگیر… بشنوی تا اولین اسمی که خواهم گفت کیست…!
"لباس گرم بپوش، سرما نخوری" همان عشق است با طعم غلیظ دوستت دارم...
اگر روزی بیاید که هیچ کس را دوست نداشته باشم تو را دوست و دوست تر می دارم.
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد
خوشبختی تنها یک معنی دارد در کنار تو بودن
قلبم برایت لبخند می زند! هر گاه که به یادم می آیی...
تاریخ آشنایی من با تو قشنگ ترین و فراموش نشدنی ترین تاریخ زندگیمه
عشق یعنی: چشمهایش را اندازه ی دنیا ببینی و دنیا را اندازه ی آغوشش...
من تو رو میخوام برای همه ی عمر...
تو؛ زیباترین انتخاب چشم هایم هستی
تیر خلاص لب هاى توست وقتى به آنها انحنا مى بخشى
دستت را به من بده که در این سوز زمستان گرفتن دستای گرمت بهار است
تمام دوستت دارم هایم را با دستی برایت نوشتم که به قلبم نزدیک تر است
تو می خندی و دوست داشتنت... ریشه می دوانَد در من !