زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
دل نوشته های (امیرمحمد عباسی شوکت آباد)
حقانیت علی را نه در نوشته های جرج جرداق مسیحی می توان شناخت!!
نه درصحبت های شریعتی!
ونه در خطبه های مطهری وبهشتی
ونه بدر،احد،خندق
علی را آنجا می توان شناخت که
درسجده فرقش راشکافتند!!
درحالی که می گفتند او نماز نمی خواند.
امیرمحمد عباسی شوکت...
متن امیرمحمد عباسی
متوسل می شوم به چشمانت
که به راستی
لااله الا عین
هیچ چشمی جز چشمان تو
مسحورم نکرد.
و لا اله الا رویت
هیچ سیمایی جز سیمای تو نیست....
متن امیرمحمد عباسی
حلقه زلف تو پریشانم کرد
باده عشق تو مست و خرابم کرد
سرسامان می شود دردلم
گربزاری قدم بر دلم
جهنم به پا می شود درلم
گر گذاری قدم بر دلم
گل گلستان بوستانم شوی
بلبل نغمه خوان گلزارم شوی...
متن امیرمحمد عباسی
شده تر لعل و لبم از قدوقامت تو
شد فنا روح و تنم از خم زلف تو
امیرمحمد عباسی...
متن امیرمحمد عباسی
سینه ام مملو از خاطرات تو گشته
بنشین و ببین چه آتشی درمن افکنده
امیرمحمد عباسی...
متن امیرمحمد عباسی
آسمان از خم ابروی تو خمود گشته
چشم ماه از برق لبان تو مسحور گشته
امیر محمد عباسی...
متن امیرمحمد عباسی
نرود ره به دلم جز تو کسی نشود هم نفسم جز تو کسی
ایها الناس گر گویند تو خسی می کنم دو جهان را در قفسی...
متن هم نفس
دیوانه چشمان سیاهت گشتم
بیاببین چه خوار خفیف گشتم...
متن خاص
باران نم نم می بارید
بوسه بر گونه های زمین می زد
فقط یک چیز را گم کرده بودم
بودنت را
وای که چه خوب می شد
آغوش گرمت مهمان دلم می شد...
متن عاشقانه خاص
زندگی ام رفت فقط رشته ی باریکی مانده
تو بمان پاره نکن این رشته نزار را...
متن خاص
وصف حالم را نتوان وصف کند جز تو کسی
حال زارم را کسی درک نکندجز تو کسی
نتوان گوش کند فلک فریاد نزارم را
نتوان درک کند کسی حال زارم را
گوش زمین کر شد از فغانم
دل شب پر شد از اسرار نهانم...
متن وصف حال
بوییدن زلفش
زندگی را به من چشاند
عجب حس قشنگی
که در بندش باشی
افتخار بزرگیس که اسیر زلفش باشی...
متن خاص
(پدرکه باشی)
شانه هایت ایستادن را به من آموخت
انتطارت برایم صبوری را من یاد داد
دستانت بوی عشق می دهد
نمی توانم تو را وصف کنم
مدام واژگان را جابه جا می کنم
اما برای توصیفت واژه ای را نیافتم
از زمانی که طفلی در گهواره بودم
در تکاپو برای...
متن دلنوشته خاص
خواستم از او بگویم ؛دیدم دل سپید کاغذ توان شنیدن و درک نام او را ندارد . قلم هم وقتی می خواست بر دل کاغذ نام او را حک کند دست و پایش را گم می کرد.
کلمات هم می ترسیدن تا نکند ذره ای از وجود بی کران او را از قلم بیندازد . راستش را بخواهید پدران بهت...
متن دلنوشته خاص
در هزار توی زمان گم شدم
نمی دانم به کجا می روم
اصلا مقصدم کجاست
تا کی قرار است بروم
فقط می روم
غم و اندوه به دنبالم افتاده
می خواهد مرا در خود غرق کند...
متن غمگین
شب یلدا اومد و دوباره اون هیاهوی همیشگی، دوباره اون دور هم نشستن ها و دوباره اون، گرمای صمیمی خانواده و دوباره خانه ی گرم پدر بزرگ و مادر بزرگ. و اون کرسی گرم گوشه ی خونه و اون کتاب حافظ که هر سال مثل همین ایام از طاقچه یا کتابخانه برش می داریم ،خاک...
متن دلنوشته خاص
صدای قدم هایت)
به کجا بروم که صدای قدمهایت را نشنوم
روزگار پایش را رو گلویم گذاشته
نمی گذارد تو را از یاد ببرم
درد بزرگیست،که می شود تو را دید
اما نشود تورا درآغوش گرفت
صدایت در جهان ذهنم انعکاس می شود
نجوایی در گوشم اسم تو را می خواند.
به کد...
متن امیرمحمد عباسی
برگ های خزان خبراز آمدنت می دهند
به راستی تو کیستی که با آمدنت
دلم عطر هوای پاییز را می گیرد
حتی در زمانی که هوای دلم بهاری باشد
امیرمحمد عباسی شوکت آباد...
متن امیرمحمد عباسی