زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
سید حسن سبزقبا
غزلسرا
گفتی برای ساحلت قایق نبودم
هرگز نماندم پای تو عاشق نبودم
اصلن به حال من دلِ عالم نمی سوخت
نقاشیِ آیینه های دق نبودم
این لکّه های بالش از چشم ترم نیست
تا صبح هر شب خیس از هق هق نبودم
باشد تمامیِ غزل هایم دروغند
گیرم برایت شاعری صادق نبودم...
متن سیدحسن سبزقبا
این مرد بر لب گریه را خنده تظاهر می کند
آیینه هم از دیدنِ حالش تحیر می کند
از بس میان کوچه ها آواره ی راهت شده
آن دوره گردِ پیر هم او را تمسخُر می کند
بُغضی همیشه آشنا هر شب کنارِ سفره اش-
نان شبش را در گلو انگار آجر می کند
پُک می زند سی...
متن سید حسن سبزقبا
بی خودی...
چشم های لیلی ات هم قصه ی لیلی نبود
میلشان نسبت به من جز میل بی میلی نبود
من زیادی محو در رؤیای چشمانت شدم
ورنه تا مرز حقیقت فاصله خیلی نبود
خانه ی دل پایه هایش سست بود و غرق شد
ورنه سیل چشم هایت آن چنان سیلی نبود
بیخودی آتش ...
متن سید حسن سبزقبا
تفنگ دوست ...
خرابه خانه ای متروکه ام خاموش و تاریکم
به تنهایی تهِ یک کوچه ی بن بست و باریکم
به تخته وایت بُرد گوشه ی انبار می مانم
که مدت هاست خشکیده تمام رنگ ماژیکم
مثال بهترم باشد ... خیابانی دوسر بسته
جدا از طرح های زوج یا فرد ترافیکم...
متن شعر